با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
ای حضرت خورشید بلاگردانت
ای ماه و ستاره عاشق و حیرانت
دل را نظر لطف تو بیتاب کند
مس را به خدا، طلا کند، آب کند
آیینۀ وحی و آیت بیداریست
کارش همه دلنوازی و دلداریست
دل در حرم تو خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه تبسم کردهست
شوریدهسری مسافری دلخسته
مانند نماز خود، شکسته بسته...
ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا
با دامنی از شقایق و یاس بیا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
از جوش مَلَک در این حرم هنگامهست
اینجاست که هر فرشته، گلگون جامهست
شور سفر کربوبلا در سر توست
برخیز، گذرنامه، دو چشم تر توست
چشم از همه کائنات بستی، ای عشق
در کعبهٔ کربلا نشستی، ای عشق
جز در غم عشق سینه را چاک مکن
دل خوش به کسی در سفر خاک مکن