ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند