هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت