ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم