آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
یاعلی گفت با تمام وجود تا همهعمر با علی باشد
با علی باشد و طنین دلش دمبهدم ذکر یاعلی باشد
بر آستان درِ او، کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست
سرم خزینۀ خوف است و دل سفینۀ بیم
ز کردۀ خود و اندیشۀ عذاب الیم
راه گم کردم، چه باشد گر بهراه آری مرا؟
رحمتی بر من کنی و در پناه آری مرا؟
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
تیغی فرود آمد و فرقت شکست آه
فرقت شکست و موی تو در خون نشست آه
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینهای، آیینهای سر تا به پا نور
جاریست در زلالی این دشت آسمان
با این حساب سهم زمین «هشت آسمان»
شبی که آینهام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
میبینمت میانۀ میدان غریبتر
یعنی که از تمام شهیدان غریبتر
از خاک میروم که از آیینهها شوم
ها میروم از این منِ خاکی جدا شوم
به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها
اگرچه زود؛ میآید، اگرچه دیر؛ میآید
سوار سبزپوش ما به هر تقدیر میآید
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را
جاری استغاثهها ای اشک!
وقت بر گونهها رها شدن است
شام تو پر از نور سحرگاهی شد
خورشید خدا به سوی تو راهی شد
دنیا شنید آه نیستانی تو را
بر نیزه دید آینهگردانی تو را
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر، برایت بلکه از سر بهتر آوردم
در سرخی غروب نشسته سپیدهات
جان بر لبم ز عمر به پایان رسیدهات
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
رفتی و با غم همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی