گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر