با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
ای بهانۀ عزیز!
فرصت دوبارهام!
پر کشیدهام، چه خوب!
میپرم به اینطرف، به آن طرف
دشت
گامهای جابر و عطیّه را
ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور میکنی
زودتر اگر رسیدی و
آفتاب، پشت ابرهاست
در میانههای راه
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
پل، بهانهای معلّق است
تا به اتّفاق هم از آن گذر کنیم