تابید بر زمین
نوری از آسمان
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل