پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين