شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من