عید آمده، هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یمِ «لا» را
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من