آینه بی‌غبار (دفتر دوم) | شعر هیأت

بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را
کز آتش دل کرده‌ام روشن، چراغ آه را

غلامرضا سازگار

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

تا سر به روی تربت زهرا گذاشتیم
چون لاله، داغ بر دل صحرا گذاشتیم

محمدجواد غفورزاده

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد

غلامرضا سازگار

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

آزار داده‌اند ز بس در جوانی‌ام
بیزار از جوانی و، از زندگانی‌ام

علی انسانی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

اگرچه «تحتِ کسا» یک حدیث جای تو بود
همیشه قلب رسول خدا کسای تو بود

غلامرضا شکوهی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

بی‌تو یافاطمه با محنت دنیا چه کنم؟
وای، با این‌همه غم، بی‌کس و تنها چه کنم...

حبیب چایچیان

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

من که از سایۀ اندوه، حذر می‌کردم
رنگ غم داشت به هرجا كه نظر مى‌كردم

محمدجواد غفورزاده

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

دیده شد دریای اشک و، عقده از دل وا نشد
ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد

غلامرضا سازگار

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

گهواره نیست کودکی‌ات را فلک؟ که هست
فرمان‌بر تو نیست سما تا سمک؟ که هست

غلامرضا شکوهی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

اشکی بوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم
این است گوهری که به دریا نمی‌دهم

سیدرضا مؤید

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

آینه با آینه شد رو‌به‌روی
خوش بود آیینه‌ها را گفت‌و‌گوی

علی انسانی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

مثنوی

بلبل چو یاد می‌کند از آشیانه‌اش
خون می‌چکد ز زمزمۀ عاشقانه‌اش

محمدعلی مجاهدی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی
که نور حُسن تو جان می‌دهد به زیبایی

سیدرضا مؤید

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

یک گل، نصیبم از دو لب غنچه‌فام کن
یا پاسخ سلام بگو، یا سلام کن!

علی انسانی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

شیطان به بیت حیّ تعالی چه می‌کند‌؟
آتش به گرد خانۀ مولا چه می‌کند‌؟

غلامرضا سازگار

حضرت فاطمه علیهاالسلام

غزل

ساز غم گر ترانه‌‏ای می‌داشت
آتش دل، زبانه‌‏ای می‌داشت

محمدعلی مجاهدی

حضرت فاطمه علیهاالسلام

ترجیع‌بند

سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم
یادگار کهن از دورۀ سختی بودم

محمدجواد غفورزاده

حضرت فاطمه علیهاالسلام

سایر قالب‌ها