غزل | شعر هیأت

ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت
آب‌ها دیگر نیاوردند تاب دیدنت

عباس شاه‌زیدی

به کسی دل باخته‌ام

غزل

می‌بینمت به روشنی آفتاب‌ها
قرآن شرحه شرحۀ هر شامِ خواب‌ها

قربان ولیئی

موسیقی نواحی جان

غزل

مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر

محمدحسین ملکیان

جمع مُکسّر

غزل

مست‌اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی

محمدحسین ملکیان

جمع مُکسّر

غزل

دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!

محمدمهدی سیار

رودخوانی

غزل

چشمه‌چشمه می‌جوشد خون اطهرت این‌جا
کور می‌کند شب را، برق خنجرت این‌جا

مرتضی امیری‌اسفندقه

کوار

غزل

نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

علیرضا قزوه

عشق علیه‌السلام

غزل

کیست این آوای کوهستانی داوود با او
هُرم صدها دشت با او، لطف صدها رود با او

سعید بیابانکی

جامه‌دران

غزل

لبان ما همه خشک‌اند و چشم‌ها چه ترند
درون سینۀ من شعرها چه شعله‌ورند

سعید بیابانکی

جامه‌دران

غزل

دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفت‌وگوی حسین

مرتضی امیری‌اسفندقه

کوار

غزل

به بام بر شده‌ام از سپیدۀ تو بگویم
اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

علیرضا قزوه

چمدان‌های قدیمی

غزل

ای خوش‌مسیر برکه!...قرار مسافران!
آغوش باز کن که رسیده‌ست کاروان

محمدمهدی سیار

غزل