باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود