نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید