از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا
يک شب اى خفتۀ غفلتزده، بيدار بيا
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
مژدهای دیگر و لطف دگری بهتر از این
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
انوار خدا ز روی زهرا پیداست
بیتو یافاطمه با محنت دنیا چه کنم؟
وای، با اینهمه غم، بیکس و تنها چه کنم...
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
دردا که سوخت آتش دل، جسم و جان من
برخاست دود غم، دگر از دودمان من
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهٔ جانسوز تو آتش گیرم
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده