باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
تو با حقّی و حق با توست؛ حق پشت و پناه تو
بدیها دور بادا از وجود خیرخواه تو
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
شهر من قم نیست، اما در حریمش زندهام
در هوای حقحق هر یاکریمش زندهام
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
دست مرا گرفت شبیه برادری
گفتم سلام، گفت سلام معطری
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟