گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو
هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف