ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام