ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
جبریل گل تبسّم آورد از عرش
راهی غدیر شد خُم آورد از عرش
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
برخاست، که عزم و استواری این است
بنشست، که صبر و بردباری این است
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت