ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم