روز تشییع پیکر پاکش
همه جا غرق در تلاطم بود
بوی گل از سپیده میآید
اشک شوقم ز دیده میآید
فتنه چون خون دوید در شریان
در شب شوم و شرم شد انسان
گر چه از غم، شکسته بالِ من است
اشک من شاهد ملالِ من است
فاطمه مادر حسین و حسن
گله کرد از وصال شیرازی
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک در آستان تواند؟
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
به همان کس که محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
دلم امشب گدای سامرّاست
از تو غیر از تو را نخواهم خواست
آه کوفه چقدر تاریک است
ماه دیگر کنار چاه نرفت
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
آه ای شهر دوستداشتنی
کوچه پس کوچههای عطرآگین
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
گفت: در میزنند مهمان است
گفت: آیا صدای سلمان است؟
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
حرف او شد که شد دلم روشن
در دلم شوق اوست کرده وطن
امشب از آسمان چشمانت
دستهدسته ستاره میچینم
دل من! در هوای مولا باش
یار بیادعای مولا باش