محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود