ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
به باران فکر کن... باران نیاز این بیابان است
ترکهای لب این جاده از قحطی باران است
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم