نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام