تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است
هر جا که نام اوست هوا کربلایی است
صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند
یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام