صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم
...ای صبح را ز آتش مهر تو سینه گرم
وی شام را ز دودۀ قهر تو دل چو غار
ای به سزا لایق حمد و ثنا
ذات تو پاک از صفت ناسزا
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
حمد سزاوارِ آن خدای توانا
کآمده حمدش ورای مُدرِک دانا
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حیّ توانا
فضل خدای را که تواند شمار کرد؟
یا کیست آنکه شُکر یکی از هزار کرد؟...
بعد از آن غروب تلخ، جان زخمی رباب
بیتو خو گرفته با زخمههای آفتاب
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
ای بر سریر ملک ازل تا ابد خدا
وصف تو از کجا و بیان من از کجا؟...
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
آن شب که آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر