وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
به مسجد میرود معنا کند روح عبادت را
به مسجد میبرد با خود علی امشب شهادت را
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
روی زمین نگذاشتی شبها سر راحت
وقتی که دیدی مستمندی را سر راهت
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
ای زندۀ نماز و شهید دعا علی
ای جلوۀ جمال تو نور خدا علی
علی آن صبح صادق، آن شب قدر
علی شرح «اَلَم نَشرَح لَک صَدر»
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
ناله كن اى دل به عزاى على
گریه كن اى دیده براى على
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
بیتو ای جانِ جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان میگذرد، ماندن جان را چه کنم؟
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه، مهر تو را کم نمیکنم
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر
از دور به من گوشۀ چشمی بفکن
نزدیک به خویش ساز و کن دور ز «من»
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند
ای دل به خدا سپرده از روز نخست
ای رفته به راه راست با عزم دُرُست
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است
ای آنکه فراتر از حضور نوری!
با این همه کی ز دیدهام مستوری؟!
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
هر نصر من الله به شمشیر علی بود
هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد