غزل | شعر هیأت

ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی
هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی

امام خامنه‌ای

تسبیح اشک

غزل

سنگ‌ها آینه‌ها نام تو را می‌خوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را می‌خوانند...

سارا جلوداریان

بر بال قنوت

غزل

خيز، اى بندۀ محروم و گنهکار بيا
يک شب اى خفتۀ غفلت‌زده، بيدار بيا

حبیب چایچیان

تسبیح اشک

غزل

خدا وقتی نخواهد، عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد

مریم سقلاطونی

زیر ساعت حرم

غزل

در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها

محمدمهدی سیار

رودخوانی

غزل

تشنه‌ام این رمضان تشنه‌تر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

علیرضا قزوه

سورۀ انگور

غزل

چشمی که به حُسن تو نظر داشته باشد
حیف است ز خورشید خبر داشته باشد

محمدعلی مجاهدی

سیری در قلمرو شعر توحیدی

غزل

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

علیرضا قزوه

صبح بنارس

غزل

چشمۀ دیدار تو سراب ندارد
ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد

محمدجواد محبت

سیری در قلمرو شعر توحیدی

غزل

شبی در آبیِ باران رها کردم صدایم را
غریبانه شکستم بغض‌های آشنایم را

حیدر منصوری

تسبیح اشک

غزل

به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

سعدی شیرازی

کلیات سعدی

غزل

مقصود عاشقان دو عالم لقای توست
مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست

سعدی شیرازی

کلیات سعدی

غزل