مستفعلن مستفعلن فعلن، مستفعلن مستفعلن فعلن | شعر هیأت

من شعر خوبی گفتم امّا او
از شعر من یک شعر بهتر گفت

زین‌العابدین آذرارجمند

غزل

من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود
پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر…

محمدحسین ملکیان

تفسیر آه

غزل

تکبیر می‌گفتند سرتاسر، ذَرّات عالم هم‌زبان با تو
گویا زمین را بال و پر دادی، نزدیک‌تر شد آسمان…

سیدعلیرضا شفیعی

دو راهی

غزل

از چارسو راه مرا بستند
از چارسو چاه است و گمراهی

علیرضا قزوه

شبلی و آتش

غزل

دل گرمی‌ام از دست‌های توست، دل گرمی‌ات از دست‌های من
دیگر زبان سرخ من بسته است، حرفی بزن ای مق…

میلاد عرفان‌پور

فصل شهادت

غزل