بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
نمکپروردهات ای شهر من خیل شهیداناند
شهیدانی که هر یک سفرهدار لطف و احساناند
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقت دیدن او ماه بود مدهوشش
وضو گرفتم و کردم به رب عشق توکل
زدم به رسم ادب بعد از آن به خواجه تفأل
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
فقط از شعله و مسمار گفتیم
از آشوب در و دیوار گفتیم
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است
غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است
شکستهاند قلمها و بستهاند دهانها
نشستهاند قدمها و خستهاند توانها
در آستانش شمس میآید به استقبال
ماه و زمین و زهره و ناهید در دنبال
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
روزی که پا به عرش معلا گذاشتی!
بر هر چه داشت نقش «تو» را، پا گذاشتی
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد
نشان نام او باید معزّ المؤمنین باشد