شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
یک جلوۀ دلپذیر تکرار شدهست
لبخند مهی منیر تکرار شدهست
غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
در لشکر تو قحطیِ ایمان شده بود
دین دادن و زر گرفتن آسان شده بود
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد
به گوش کوه سرودم تو را و چشمه برآمد
هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
غریبم، جز تو میدانم رفیق و آشنایی نیست
صدایت میزند اندوه من، جز تو خدایی نیست
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن
دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
تیغ از تو طراوت جوانی میخواست
خاک از تو شکوه آسمانی میخواست
یاد تو آیینه و نام تو نور
ذکر تو خیر است و کلام تو نور
امروز که خورشید سر از شرق برآورد
از کعبۀ جان، قبلۀ هفتم خبر آورد
باز ما را چشمهای از اشک جاری دادهاند
روز و شب خاصیت ابر بهاری دادهاند
بگو با من که در آن روز و در آنجا چه میدیدی؟
شهید من! میان تیر و ترکشها چه میدیدی؟
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
ماه، ماه روزه است
روز، روز ضربت است