دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
دید خود را در کنار نور و نار
با خدا و با هوا، در گیر و دار
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
روشن آن چشم که در سوگ تو پُر نم باشد
دلربا، نرگس این باغ به شبنم باشد
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
رو به زیبایی او چشم تماشاست بلند
سمت بخشندگیاش دست تمناست بلند
تا صبح علی بود و مناجات شَبش
در اوج دعا روح حقیقتطلبش
هر غنچه به باغ سوگوار تو شدهست
هر لاله به دشت داغدار تو شدهست
حیا به گوشۀ آن چشم مست منزل داشت
وفا هزار فضیلت ز دوست در دل داشت
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
امشب حرم خدا حرم شد
از مقدم یار محترم شد
در قبلهگه راز فرود آمد ماه
یا زادگه علی بود بیتالله
از خیمهها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهادهای
دختری ماند مثل گل ز حسین
چهرهاش داغ باغ نسرین بود
رباب است و خروش و خستهحالی
به دامن اشک و جای طفل خالی
این گلِ تر ز چه باغیست که لب خشکیدهست؟
نو شکفتهست و به هر غنچه لبش خندیدهست
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم