الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
هنوز از تو گرم است هنگامهها
بسی آتش افتاده در جامهها
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
شبم در حضوری لبالب گذشت
کدامین شبم مثل آن شب گذشت
در آغوش آیینهها بودهام
نمیدانی ای دل کجا بودهام
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
شگفتا کرامات ماهی تمام
چه ماهی که خورشید صبح است و شام
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
هلا روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم