باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
خدا این بار میخواهد سپاهش خار و خس باشد
برای خواری دشمن همین بایست بس باشد
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
دلدادۀ عشق، از صفاتش پیداست
صدق سخن از صبر و ثباتش پیداست
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
تا نشکفد بر پای ما زنجیرهای تازهای
رویید بر دستان ما شمشیرهای تازهای
پیچیده شمیم ندبه و عهد و سمات
طوفانزدگان! کجاست کشتی نجات؟
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
این روزها میان شهیدان چه همهمهست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمهست
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
با گام تو راه عشق، آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
چه سنگین است درد و ماتم تو
مگر این اشک باشد مرهم تو
دلم دلم دلم دلم دلم فرو ریخت
قدحقدح شکسته شد، سبوسبو ریخت
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
شد به آهنگ عجیبی خاک ما زیر و زبر
خانهها لرزید و لرزیدند دلها بیشتر
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
هر چند دعای عاشقان پر دارد
زیباییِ پرواز کبوتر دارد