بیست و پنجم محرم | شعر هیأت

در آن نگاه عطش‌دیده روضه جریان داشت
تمام عمر اگر گریه گریه باران داشت

حسین عباس‌پور

غزل

یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام درد را در چشمت

سیدعلی نقیب

تشرف

رباعی

بیاور با خودت نور خدا را
تجلی‌های مصباح الهدی را

یوسف رحیمی

تا کربلا

دوبیتی

گفتند کی؟ ناله کردی، الشام الشام الشام
افروخت در خاطراتت، تحقیر و دشنام، الشام

حامد اهور

غزل

قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود

منیره هاشمی

همواره حسین

رباعی

این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده

محمدسعید میرزایی

غزل

سجادهٔ اشک تو به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمان‌ها باز است

میثم مؤمنی‌نژاد

رباعی

آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو

فاطمه سالاروند

صحیفۀ محرم

غزل

هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد

منیره هاشمی

همواره حسین

رباعی

آنجا که سکوت مرگ و استبداد است
خون شهدا، رساترین فریاد است

محمدجواد غفورزاده

خون تو پایان نداشت

رباعی

می‌خواهی اگر روشنی آب شوی
یا در شب تیره مثل مهتاب شوی

علی‌اصغر دلیلی‌صالح

حدیث حُسن

رباعی

بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند
چون لاله عزیز بودی و خوارت خواند

سلمان هراتی

آب در سماور کهنه

رباعی