واحد | شعر هیأت

دوباره انگار، از سمت مسجد، میاد صدای همهمه
می‌لرزه مسجد، وقتی با ناله، خطبه می‌خونه فاطمه

محمدرضا رضایی

وا اُمّاه (دفتر اول)

واحد

چشای تو پر از شفق، ولی نداشت پاهات رمق
میون خیمه‌ها بودی با تن تبدار

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

فضا که بوی خون گرفت، زمین و آسمون گرفت
دیگه نمی‌دیدم تو رو من از روی تل

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

پیش چشام داری می‌ری، تو هم عزیز برادرم
خواهر تو به غیر اشک و آه نداره

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

آبی نمونده، ای خدا دیگه میون خیمه‌ها
از هر طرف صدای العطش بلنده

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

تموم اصحاب امام، یکی یکی فدا شدند
زمون رفتن عزیزای حسینه

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

بابای مهربون من، بمون یه کم تو خیمه‌ها
آخه جا مونده آخرین یار سپاهت

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

این گل سیزده ساله که ماه شب چاردهه و
می‌خونن إن یکاد برای قد و بالا

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

یاکریمی تا قتلگاه، رفته و داغ رفتنش
چشای کوه صبرو پر گدازه کرده

یوسف رحیمی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

گرفته‌ام راه تو رو، گرفته‌ای دست منو
خوشا به حال اون دلی که شد اسیرت

رضا یزدانی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

عمه ببین اومد بابا، گمون کنم باید برم
ببخش اگر باعث زحمتت شدم من

رضا یزدانی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد

محرمه محرمه، سینه زنا بیاید کمک
که کاروون کربلا خستۀ راهه

رضا یزدانی

بدم الحسین (دفتر اول)

واحد