حضرت محسن علیه‌السلام | شعر هیأت

خونه‌مو آتیش زدید، با چه رویی اومدید
واسه ملاقات من؟

عباس همتی

وا اُمّاه (دفتر چهارم)

زمینه

شاید او یوسف ذریۀ طاها می‌شد
روشنی‌بخشِ دل و دیدۀ بابا می‌شد

رضا خورشیدی‌فرد

غزل

درِ بهشتو آتیش کشیدند، آدمای جهنّمی
از هُرمِ این داغ، با آه و ناله، میسوزه قلب عالمی

حمید رمی

وا اُمّاه (دفتر اول)

واحد

رُخت فروغ خداوند دادگر دارد
قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد

غلامرضا سازگار

نخل میثم

قصیده

نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانه‌های آینه گرد و غبار ریخت

سمانه روشنایی

شکوه فاطمی

مربع‌ترکیب

بوی خوش می‌آید اینجا؛ عود و عنبر سوخته؟
یا که بیت‌الله را کاشانه و در سوخته؟

حبیب چایچیان

ای اشک‌ها بریزید

غزل

از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد

مجید تال

قصیده‌واره

ای که شجاعت آورَد چهره به خاک پای تو
بسته به خانه تا به کی؟ دست گره‌گشای تو

غلامرضا سازگار

نخل میثم (جلد۲)

غزل

بیمارت ای علی‌جان، جز نیمه‌جان ندارد
میلی به زنده ماندن، در این جهان ندارد

غلامرضا سازگار

نخل میثم (جلد۲)

غزل

گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد

غلامرضا سازگار

صدف نبوت (۳)

غزل

از غربتت اگرچه سخن‌هاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی

غلامرضا سازگار

از صیام تا قیام (۳)

غزل

حقوق بی‌بشر

ذلیل شد امیری‌اش، صغیر شد کبیری‌اش
شکسته شد توهّمِ شکست‌ناپذیری‌اش

صفوفشان دو دسته شد، عنانشان گسسته شد
فسونشان فسانه شد، طلسمشان شکسته شد

تمام شد دوبار در زمین فساد کردنش
لَتُفسِدَنَّ مَرَّتَینِ فِی البِلاد کردنش

تو سرزمین قبله‌ای، اقامه کن نماز را
بی‌آبرو کن این جماعت قمارباز را

تمام آیه‌های سرخ فتح را مرور کن
زمین به ارث می‌رسد، نگاه در زبور کن

تو نقطۀ تلاقی چهارسوی عالمی
و جُرم تو همین‌که ایستاده‌ای و محکمی

چه نقشه‌ها برای تو کشیده‌اند گرگ‌ها
چه خواب‌ها، چه خواب‌ها که دیده‌اند گرگ‌ها

چه شاخه‌ها تبر شود، چه زیرها زبَر شود
که سازمان بی‌ملل حقوق بی‌بشر شود!

دوباره از خیانت سران خودفروخته
هزار سرو لِه شد و هزار غنچه سوخته

سکوت‌های بی‌شرف، قنوت‌های بی‌هدف
منافقان میان حقّ و باطل‌اند بی‌طرف

درنگ شو! به سوز سینه اهلُ بَیت را بخوان
شتاب کن، وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیت را بخوان

قیام آدمیّت و خروش دینی است این
صدای پای زئران اربعینی است این

ورای این حصارها و سیمِ خاردارها
طلوع می‌رسد، شکوفه می‌کند بهارها

به دوست خنده می‌زند، به دشمن اخم می‌کند
طبیبمان می‌آید و علاج زخم می‌کند

یگانه راز رَستن و نجات چیست عاقبت؟
به عصر کربلا قسم، مقاومت مقاومت

مهدی جهاندار

فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد

نغمه مستشارنظامی

بعد از این‌که دفن شد آن شب پیمبر در سکوت
سُست شد ایمان مردم، مُرد باور در سکوت

رضا خورشیدی‌فرد

ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله
قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله

سیدمحمدجواد شرافت

همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

گشوده باغِ تاریخ از گلِ عبرت، بسی دفتر
که هر برگ از تبِ خجلت، رُخی دارد چو شبنم، تر

جواد محمدزمانی

ذلیل شد امیری‌اش، صغیر شد کبیری‌اش
شکسته شد توهّمِ شکست‌ناپذیری‌اش

مهدی جهاندار

پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز!
دست من و نگاه شما، ایّها العزیز!

مریم سقلاطونی

جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را

محمدحسین ملکیان

دلا بكوش كه آیینۀ خدات كنند
به خود بیایی و از دیگران جدات كنند

محمدجواد غفورزاده

این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست
این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست

مهدی جهاندار

ای در تو عیان‌ها ونهان‌ها همه هیچ
پندار یقین‌ها و گمان‌ها همه هیچ

ابوسعید ابوالخیر

نگاه می‌کنم از آینه خیابان را
و ناگزیری باران و راهبندان را

حسن بیاتانی

هنرهیات

جامع محتوایی

جامعه ایمانی مشعر

هیات تی‌وی