بر حسین بن علی یا با حسین بن علی؟
با یزید بن یهودی یا حسین بن علی؟
باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
نمکپروردهات ای شهر من خیل شهیداناند
شهیدانی که هر یک سفرهدار لطف و احساناند
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
آفتابی شدی و چشمانت
آسمان آسمان درخشیدند
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید
تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگر چه کیسهای از نور داشت بر دوشش؟
که وقت دیدن او ماه بود مدهوشش
وضو گرفتم و کردم به رب عشق توکل
زدم به رسم ادب بعد از آن به خواجه تفأل
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
گفتند: که تا صبح فقط یک راه است
با عشق فقط فاصلهها کوتاه است
بایست آنچنان که تا به حال ایستادهای
که در کمال شوکت و جلال ایستادهای
سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
خدا وقتی نخواهد، عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد
فرق مادر شهید
با تمام مادران دیگر زمین
با گوشۀ شالت پر پروانهها را جمع کردی
گرد و غبار کاشی صحن و سرا را جمع کردی