زمزمه | شعر هیأت

داره هراسون میاد
با اشک و آه، از دل سپاه

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

چشمم به در خشک شد و
نیومدی، با سر اومدی

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

هر وقت دلت تنگ می‌شه
برا آقا، از تو روضه‌ها

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

می‌باره اشکای من
چه بی‌صدا، از غمت آقا

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

این جمعه هم سر شد و
ندیدمت، دل پر از غمت

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر ششم)

زمزمه

وای از شبی که سر شد، در ظلمت و تباهی
از هر گناه و ظلمی، العفو یا الهی

یوسف رحیمی

زمزمه

چون چشمه، رحمت تو، جاری ز هر طرف بود
با سنگ هر گناهم، این چشمه شد گل آلود

یوسف رحیمی

زمزمه

آیینه‌ام ولی آه، عمری‌ست پرغبارم
با هر گناهم افتاد، صدها گره به کارم

یوسف رحیمی

زمزمه

ای اهل عفو و غفران، یا رب الهی العفو
از هر خطا و عصیان، یا رب الهی العفو

یوسف رحیمی

زمزمه

سی و دو سه ساله، ولی دلم نمی‌شه آروم
عمریه می‌خونم: ای وای حسین، حسینِ مظلوم

جمعی از شاعران

زمزمه

تنت روی خاکه، با چه دلی ازت جدا شم
بدون تو باید، مسافر شام بلا شم

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر پنجم)

زمزمه

آتیش دلامون، به این زودی خاموش نمی‌شه
حتی اگه یک عمر، گریه کنم برات همیشه

جمعی از شاعران

بدم الحسین (دفتر پنجم)

زمزمه