اول محرم | شعر هیأت

اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست

سیدرضا جعفری

صبح شبنم

غزل

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است
در چشم من، دوباره غمی سایه‌گستر است

رضا اسماعیلی

خون تو پایان نداشت

غزل

این صورت سپید، به سرخی اگر رسید
کارم ز اشک با تو به خونِ جگر رسید

مهدی مردانی

پایین پای ابیات

غزل

حسی درون توست که دلگیر و مبهم است
اینجا سکوت و ناله و فریاد درهم است

حامد اهور

حدود ساعت سه

غزل

هستی ندیده است به خود ماتم این‌چنین
کی سایه‌ای شد از سر عالم کم این‌چنین؟

صادق میرزایی‌پور

رواق اشراق

غزل

بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو

علی پورزمان

غزل

این چشم‌ها برای كه تبخیر می‌شود؟
این حلقه‌ها برای چه زنجیر می‌شود؟

سیدرضا جعفری

صبح شبنم

غزل

ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود

علی‌اکبر لطیفیان

سه نقطه

غزل

سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی!
سلام آبروی سجده‌های طولانی!

محمدحسین ملکیان

تفسیر آه

غزل

تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشم‌ها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است

محمدعلی بهمنی

چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی‌شود

غزل

ماه محرم آمده باید دگر شوم
باید به خود بیایم و زیر و زبر شوم

مرتضی امیری‌اسفندقه

سیاه‌مستِ سایۀ تاک

قصیده

روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثى‌ست که از حضرت آدم داریم

محمد میرزایی‌بازرگانی

مرثیه با شکوه

غزل