عالِم مجاهد | شعر هیأت

ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان
ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان

یوسف رحیمی

رباعی

هنوز طرز نگاهش به آسمان تازه‌ست
دو بال مشرقی‌اش با اُفق هم‌اندازه‌ست

سیدمهدی موسوی

گلواژه‌های مطهر

غزل‌مثنوی

این عطر دل‌انگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده

محمدجواد غفورزاده

خورشید کعبه

مربع‌ترکیب

خطبۀ خون تو آغاز نمازی دگر است
جسم گلگون تو آیینۀ رازی دگر است

سیدحسن حسینی

هم‌صدا با حلق اسماعیل

غزل

مثل گل بدرقه کردیم تنی تنها را
و سپردیم به خاک آن همه خوبی‌ها را

زکریا اخلاقی

تبسم‌های شرقی

غزل

باز در سوگ عزیزی اشک‌ها همرنگ خون شد
وسعت محراب چون باغ شقایق لاله‌گون شد

زکریا اخلاقی

تبسم‌های شرقی

غزل

ای خوانده سرود عشق را با لب ما
وی روح دمیده در تن مکتب ما

سیدحسن حسینی

هم‌صدا با حلق اسماعیل

رباعی

تبر بردار «ابراهیم»! در این عصر ظلمانی
بیا تا باز این بت‌های سنگی را بلرزانی

قاسم صرافان

خط

غزل

نعره‌زنان ایستاد بر سر میدان شهر
رِند خیابان عشق، شیخ شهیدان شهر

مهدی جهاندار

غزل

النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان

محمد مرادی

غزل

هی چشم به فردای زمین می‌دوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی

فائزه زرافشان

رباعی

زیر پا ریخته اینبار کف صابون را
کفر، انگار نخوانده است شب قارون را

محسن ناصحی

غزل