مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن | شعر هیأت

دلا! بسوز که هنگام اشک و آه شده‌ست
دو ماه، جامهٔ احرام ما، سیاه شده‌ست

محمدجواد غفورزاده

سلام بر حسین

غزل

غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش

مریم سقلاطونی

زیر ساعت حرم

غزل

سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش

حسین شمسایی

این حسین کیست؟ (جلد۳)

غزل

«معاشران گره از زلف یار وا نکنید»
حریم وحدت دل را ز هم جدا نکنید

مهدی مردانی

غزل

خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را

محمدسعید میرزایی

السلام علیک یا ساقی

غزل

صدای کیست چنین دلپذیر می‌آید؟
کدام چشمه به این گرمسیر می‌آید؟

مرتضی امیری‌اسفندقه

سیاه‌مستِ سایۀ تاک

قصیده

سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل

سیدمحمدعلی ریاضی‌یزدی

دیوان ریاضی یزدی

غزل

دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود

علی‌محمد مؤدب

مرثیه با شکوه

غزل

نگاه کودکی‌ات دیده بود قافله را
تمام دلهره‌ها را، تمام فاصله را

سیدحمیدرضا برقعی

طوفان واژه‌ها

غزل

تو را به جان عزیزت قسم بیا برویم
بیا و در گذر این وقت شب کجا برویم؟

محمدجواد محبت

سیری در قلمرو شعر توحیدی

غزل

بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد
شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد

محمدجواد غفورزاده

آیه ۸۸

ترکیب‌بند

صدای ذکر تو شب را فرشته‌باران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزل‌خوان کرد

قاسم صرافان

غزل