مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی) | شعر هیأت

سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند

آرش براری

۱۷۵ اقیانوس

رباعی

این دل که ز دست هرچه فریاد گرفت
هر تحفه که غم به دست او داد، گرفت

سیدحسن حسینی

شهادت‌نامه

رباعی

خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جان‌گداز را پایان نیست

سیدعلیرضا شفیعی

رباعی

هر کس که شود پاک سرشت از این‌جاست
تعیین مسیر سرنوشت، از این‌جاست

محمدجواد غفورزاده

پنجره فولاد

رباعی

دل را نظر لطف تو بی‌تاب کند
مس را به خدا، طلا کند، آب کند

محمدجواد غفورزاده

آیه ۸۸

رباعی

از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم

سیدمحمد رستگار

همسایه آفتاب

رباعی

رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست

غلامرضا شکوهی

سرمه در چشم غزل

رباعی

شور سفر کرب‌وبلا در سر توست
برخیز، گذرنامه، دو چشم تر توست

محمدجواد غفورزاده

سفرنامۀ فرات

رباعی

جز در غم عشق سینه را چاک مکن
دل خوش به کسی در سفر خاک مکن

محمدجواد غفورزاده

سفرنامۀ فرات

رباعی

گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق

یوسف رحیمی

فلیرحل معنا

رباعی

حُر باش و ادب به زادۀ زهرا کن
خود را چو زهیر، با حیا احیا کن

میلاد عرفان‌پور

راهبندان

رباعی

ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لب‌تشنه، پس از دعوت و بیعت نکشند

محمدمهدی سیار

یادآوری

رباعی