فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | شعر هیأت

هر که راه گفتگو در پردۀ اسرار یافت
چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت

صائب تبریزی

کلیات صائب تبریزی

غزل

راه از بیگانه می‌جستیم، آخر گم شدیم
خانۀ خود را نمی‌دیدیم و سردرگم شدیم

محسن ناصحی

غزل

می‌رسد پروانه‌وار آتش‌به‌جانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!

سیداحمد حسینی (شهریار)

غزل

کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونه‌ام غلتید، گفتم: یا حسین

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۲)

غزل

هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..

آرش براری

غزل

گردۀ مستضعفین شد نردبان عده‌ای
تنگناهای زمین شد آسمان عده‌ای

سیدعلیرضا شفیعی

دو راهی

غزل

باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟

زهرا سپه‌کار

غزل

ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده

عبدالرحیم سعیدی‌راد

ساعت به وقت دلتنگی

غزل

باز ما را چشمه‌ای از اشک جاری داده‌اند
روز و شب خاصیت ابر بهاری داده‌اند

محمدجواد غفورزاده

چلچراغ هدایت (جلد۲)

غزل

در نگاهت دیده‌ایم این وصف بی‌مانند را
پاکی الوند را، بی‌باکی اروند را

سیدمحمدجواد شرافت

حدود ساعت یک

غزل

حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است
حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است

مهدی جهاندار

حدود ساعت یک

مسمّط

گرچه بیش از دیگران، سهمش در این دنیا غم است
«مرد» اخمش، خنده‌اش، حرفش، نگاهش، محکم است

سعید تاج‌محمدی

غزل