فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | شعر هیأت

امتحان کردند مرد امتحان پس‌داده را
مرد بی‌همتای موشک‌های فوق‌العاده را

علی سلیمیان

غزل

بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت

علی سلیمیان

غزل

بارالها سوخت دیگر جان غم‌پروردها
ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها

علیرضا قزوه

حدود ساعت یک

غزل

آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است

سعید بیابانکی

حدود ساعت یک

غزل

تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت
سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت

علیرضا قزوه

شبلی و آتش

غزل

هر نسیمی خسته از کویت خبر می‌آورد
چشم تر می‌آورد، خونِ جگر می‌آورد

علی داودی

دیگر

غزل

عشق بی‌پرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه عارف‌نژاد

شبانماه

غزل

آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن
هست این فانی شدن، آغاز عرفانی شدن

احمد حسین‌پور علوی

حدود ساعت یک

غزل

ای خوشا در راه اقیانوس طوفانی شویم
در طواف روی جانان غرق حیرانی شویم

حسین مؤدب

حدود ساعت یک

غزل

پای زخم آلود من! طاقت بیاور می‌رسی
صبح فردا محضر ارباب بی‌سر می‌رسی

مریم سقلاطونی

زیر ساعت حرم

غزل

ما به سوی چشمه از این خشک‌سالی می‌رویم
با گلوی تشنه و با مشک خالی می‌رویم

رضا خورشیدی‌فرد

غزل

از زمین تا آسمان آه است می‌دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می‌دانی چرا؟

علیرضا قزوه

سورۀ انگور