فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | شعر هیأت

صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست...
بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست

سیدمحمدرضا یعقوبی‌آل

قصیده‌واره

دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می‌دهد

عباس شاه‌زیدی

غزل

امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی

محمدجواد غفورزاده

خورشید کعبه

غزل

باز باران است، باران حسین‌بن‌علی
عاشقان، جان شما، جان حسین‌بن‌علی

ناصر حامدی

از تو چه پنهان

غزل

ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آن‌قدر، تا جان خود را یافتم

عبدالرحیم سعیدی‌راد

غزل

سامرا امشب ز شب‌های دگر زیباتری
در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری

غلامرضا سازگار

نخل میثم (جلد۳)

مربع‌ترکیب

آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم
در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم

سیدرضا مؤید

نغمه‌های ولایت

غزل

نورِ جان در ظلمت‌آبادِ بدن گم کرده‌ام
آه از این یوسف‌ که من در پیرهن ‌گم کرده‌ام

بیدل دهلوی

غزل

رحمت باران اگر سیل است یا موج بلاست
هرچه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست

مهدی جهاندار

غزل

ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای
بر حصار شب دمی آتشفشان آورده‌ای

محمود شاهرخی

همه آینه‌ها

غزل

یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد

قاسم صرافان

حیدرانه

مثنوی

حشمت از سلطان و راحت از فقیر بی‌نواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست

واعظ قزوینی

دیوان واعظ قزوینی

قصیده