فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن | شعر هیأت

هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت

محمدجواد غفورزاده

چشمه جود

قصیده

ماجرا این است کم‌کم کمّیت بالا گرفت
جای ارزش‌های ما را عرضۀ کالا گرفت

سیدحسن حسینی

سفرنامه گردباد

مثنوی

دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست

حسین طاهری

سررسید

غزل

لحظه‌اى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّت‌ها جدا شو تا منا پيدا كنى

ژولیده نیشابوری

ای قلب‌ها بسوزید

غزل

حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشته‌ای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشته‌ای؟

طیبه عباسی‌

غزل

سینه‌ها با سوختن، ارزنده‌تر خواهند شد
شمع‌ها در عمق شب، تابنده‌تر خواهند شد

محمدحسین ملکیان

غزل

صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد
هر کجا شد حرف از آن بانو به نیکی یاد شد

محسن حنیفی

زخمه

غزل

دخترم، بی‌تو بهشتِ جاودان شیرین نبود
بیش از این دوری، سزای صحبتِ دیرین نبود...

محمدجواد غفورزاده

یاس یاسین

غزل

ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم
سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم

علیرضا قزوه

عشق علیه‌السلام

غزل

کيستی ای خنده‌هايت رحمةٌ للعالمين
گيسوانت ليلةالقدر سماوات و زمین

مهدی جهاندار

غزل

شوکران درد نوشیدم، دوا آموختم
غوطه در افتادگی خوردم، شنا آموختم

مرتضی امیری‌اسفندقه

سیاه‌مستِ سایۀ تاک

قصیده‌واره

سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود

قادر طهماسبی

کاروان شعر عاشورا

غزل