بادها هم پیاده آمدهاند که ببوسند خاک پایت را
آسمان هدیه میدهد به زمین، عطر آن پرچم رهایت را
کوچه کوچه نسیم سامرّا
عطر غم از عراق آورده
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
قسم خوردهای! اهل ایثار باش
قسم خوردهای! پای این کار باش
حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
کیست او؟ آنکه بین خانۀ خود
مکر دشمن مجاورش بودهست
هنوز از تو گرم است هنگامهها
بسی آتش افتاده در جامهها
عشق تو کوچهگرد کرد مرا
این منِ از همیشه تنهاتر
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
یاعلی گفت با تمام وجود تا همهعمر با علی باشد
با علی باشد و طنین دلش دمبهدم ذکر یاعلی باشد
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
بهنام خداوند جانآفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
دلی داشت تقدیم دنیا نکرد
به دریا زد، این پا و آن پا نکرد
شبم در حضوری لبالب گذشت
کدامین شبم مثل آن شب گذشت
در آغوش آیینهها بودهام
نمیدانی ای دل کجا بودهام
خدایا تویی بنده را دستگیر
بوَد بنده را از خدا، ناگزیر