شعر هیات
پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت
جستجو
جستجو
Toggle navigation
منوی شعرهیات
خانه
اشعار
نوحه و سرود
پدیدآور
کتابخانه
یادداشت
در آستان اهلبیت
پیرامون شعرآیینی
معرفی
رویداد
کنگره
محصولات
محفل ادبی
کارگاه تخصصی
رسانه
سبکها
برنامه ادبی
شعر خوانی
ردیف خوانی
مداحی
نغمهپردازی
جستجو
ورود
خانه
روایت
روایت
انتخاب
شعر
نوحه و سرود
یادداشت
نمایش
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند
سیدحمیدرضا برقعی
یحیی
چارپاره
حاجیان را گفت: آنجا کعبه عریان میشود
در طواف کعبه آنجا جسمتان جان میشود
مرتضی امیریاسفندقه
کوار
قصیدهواره
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
انسیهسادات هاشمی
مرثیه با شکوه
چارپاره
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
علیرضا قزوه
با کاروان نیزه
ترکیببند
حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من
روایت زحل و مشتری بخوان با من
محمدجواد غفورزاده
خورشید کعبه
غزلمثنوی
ماه مدینه رو سوی ایران میآورد؟
یا آفتاب رو به خراسان میآورد؟
عباس شاهزیدی
به کسی دل باختهام
غزل
«هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان میداد
در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان میداد
مهدی مردانی
پایین پای ابیات
غزلپیوسته
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
عالیه مهرابی
خوشههای مینیاتوری
غزل
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
مصطفی رحماندوست
آینه گردانی
چارپاره
گفت: آمد دلم به جان، گفتم
از چه؟ گفت: از غمِ زمان، گفتم
محمدجواد غفورزاده
یا ایهاالعزیز
ترجیعبند
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
قاسم صرافان
حیدرانه
مثنوی
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویشتن پرداخت
غلامرضا سازگار
نخل میثم (جلد۲)
مثنوی
صفحه بندی
اولین صفحه
« اول
صفحه قبلی
قبلی
Page
۱
صفحه جاری
۲
Page
۳
Page
۴
صفحه بعدی
بعدی
آخرین صفحه
آخر »